می‌گویند روزی جوانی نزد بزرگی آمد و به او گفت که بسیار فقیر است و چیزی در بساط ندارد. او از کاینات گله کرد که چرا مانند بسیاری از مردم دستش به دهانش نمی‌رسد و تا این حد فقیر و درمانده است.
آن بزرگ به او گفت: “اگر کمک و مساعدت هستی را می طلبی راهش این است که به نیازمندی کمک کنی و به کسی که ندارد چیزی ببخشی!”
آن جوان مات و مبهوت ماند و دیگر چیزی نگفت!
راه سوم این شماره ما نیز به همین توصیه کلیدی اختصاص دارد. توصیه‌ای که نه تنها در زمینه فقر مالی بلکه در زمینه انواع فقرها و کاستی‌ها و تنگ‌دستی‌ها هم کاربرد دارد. راه سوم این شماره خیلی ساده است، اما در عین سادگی و تناقض ظاهری‌اش معنا و مفهومی ژرف دارد. معنایی که اگر درست دریافته شود می‌تواند باعث بی‌نیازی و اعتماد و توکلی غیرقابل وصف در زندگی هر انسانی شود.
راه سوم این شماره می‌گوید: “آیا دچار فقر و نداری هستی و در جست‌وجوی دارایی و طالب راحتی و آسایشی!؟ راهش خیلی ساده است! به دوروبر خود نگاه کن و ببین آیا کسی را پیدا می‌کنی که فقیر و نادارباشد و نیازمند کمک!؟ وقتی چنین کسی را یافتی به هر شکلی می‌توانی حتی با حداقل چیزی که در دسترس توست به او یاری برساني. مهم نیست که او نام و نشان تو را بفهمد و از کمک تو مطلع شود. همین که آتش قصد و نیت کمک و خیرخواهی به دیگر نیازمندان در وجود تو شعله‌ور شود، این شعله از هزاران راهی که هیچ‌وقت نخواهی فهمید برکت و فراوانی را به سوی تو گسیل خواهد کرد و هر چه کمک و مساعدت تو به فقرای اطرافت بیشتر شود اوضاع خودت بهتر شده و احساس بهتری در وجودت ایجاد می‌شود.”
شاید خیلی از کسانی که همه چیز را از پنجره استدلال و حساب و کتاب نگاه می‌کنند، بخشیدن و کمک کردن به دیگران را برای کسی که خودش محتاج است آن هم از سوی خودش و با رضایت خودش، کار عاقلانه و درستی ندانند و بگویند که فرد فقیر با بخشیدن اندک چیزهایی که هنوز برایش باقی مانده به دیگرانی که مانند خودش فقیرند و توان بازگرداندن کمک او را ندارند کاری عاقلانه نباشد اما حقیقت این است که انسان فقط منحصر به همین چیزهای مادی که دوروبرش می‌بیند نیست و چیزی متفاوت در درون هر انسانی هست که اگر تلنگر بخورد و بیدار شود می‌تواند احساسی را در تمام وجود او جاری سازد که حتی با وجود تنگ‌دست بودن و سختی زندگی در بیرون، فرد از درون حس عمیق توانگری و بی‌نیازی را تجربه کند. حسی ورای توهم و خودگول‌زنی، حسی واقعی که فقط با تجربه می‌توان آن را دریافت و به خوبی در نگاه و رفتار فرد صاحب آن موج می‌زند.
این حرف مدعیان و مخالفان به ظاهر عاقل راه سوم این شماره درست است که می‌گویند فقط کسی می‌تواند ببخشد که خودش داشته باشد! راه سوم این شماره هم دقیقا همین نکته را هدف گرفته است. تنها کسانی نمی‌توانند ببخشند که ندارند و بنابراین اگر کسی چیزی بخشید، مهم نیست چه چیزی، همین که کسی به این نتیجه رسید که می‌تواند چیزی به دیگران به رایگان و بدون چشمداشت ببخشد، همین نفس رسیدن به این نقطه نشان‌دهنده آن است که او دیگر فقیر نیست. در حقیقت اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم که همه بخشنده‌ها دارا هستند، در نتیجه می‌توانیم خودبه‌خود نتیجه بگیریم که همه آنها که بخشندگی بلد نیستند و دست و دلشان به بخشیدن دراز نمی‌شود دچار فقری درونی و بسیار شدید هستند. آن قدر شدید که حتی از بخشیدن یک تکه به ظاهر بی‌ارزش هم می‌ترسند.
راه سوم این شماره می‌گوید اگر احساس کاستی و نداری می‌کنی راه چاره‌اش این است که بلافاصله به خود بیایی و به داشتنی‌های خود دقت کنی و ببینی کدام یک از آنها را می‌توانی به نیازمندان دوروبر خود ببخشی. بعد می‌بینی که از جایی که اصلا حدس نمی‌زدی سیل داشتنی‌های تازه به سویت سرازیر می‌شود.
مثلا اگر در خانه چیزی برای ناهار نداری و فقط می‌توانی آشی ساده درست کنی، کافی است کمی بیشتر از تعداد اعضای خانواده آش درست کنی و چند کاسه هم به همسایه‌های دوروبر خود بدهی. خواهی دید همان روز یا روزهای بعد کاسه‌های غذا بی‌آن‌که اصلا بدانی چه هستند از سوی همسایه‌ها به تو هدیه خواهد شد. این ساده‌ترین مثال عملی است که همین الان در بسیاری از نقاط جهان از جمله کشور خودمان در حال اجراست و همه ما کمابیش آن را تجربه کرده‌ایم.
یا برای مثال اگر در مسیری که می‌روی ماشینت خالی است و تصمیم می‌گیری در راه‌مانده‌ای را همین طوری و بدون انتظار کرایه سوار کنی، خواهی دید که در طول همان سفر، همان مسافری که در راه‌مانده بود با تعارف اندک غذایی كه دارد و یا نقل داستانی که حتما بعدا به کارت می‌آید و یا حتی کمک به خرابی احتمالی ماشین در بین راه، تو را چند صد برابر قبل یاری می‌رساند. اینها داستان‌های علمی تخیلی و فیلم‌های هالیوودی نیستند که بعد از خواندنشان و تماشای آنها، لبخندی بزنی و سر کار و باور قبلی‌ات برگردی. اینها واقعیت‌هایی هستند که همه آنها که بخشندگی در خون آنهاست و هر جا از دستشان برآید دست نیازمندی را می‌گیرند هزاران بار در زندگی خود تجربه کرده‌اند و آزموده‌اند.
راه سوم این شماره می‌گوید اگر کارت گیر است و اوضاع زندگی‌ات به هم ریخته است و نمی‌دانی از کجا شروع کنی و چگونه از پس کوه مشکلات مقابل خود برآیی، یک راه ساده وجود دارد و آن این است که به سراغ نزدیک‌ترین آدم مشکل‌دار اطراف خودت بروی و سعی کنی به شکلی او را کمک کنی.

خلاصه ای از مقاله مجله ی موفقیت شماره 216


1 دیدگاه

By طوبی on آگوست 28, 2011

وب خیلی جالبی داری خسته نباشی

فید دیدگاه‎ها بازتاب‎ها

دیدگاهتان را بنویسید